درباره خودکشی
اگر حق پایان دادن به زندگی بشر آن اندازه محفوظ باشد که در قلمرو خاص قادر مطلق بگنجد و اینکه انسانها زندگی خود را به دست خود نابود سازند، تجاوزی به زندگیشان باشد؛ اقدام به حفظ زندگی به همان اندازه جنایت محسوب میگردد که، از بین بردن آن. اگر من سنگی را که دارد به به سوی سرم فرود میآید به مسیر دیگر منحرف کنم، در جریان طبیعت اخلال ایجاد کردهام؛ و با طولانی کردن زندگی خود بیش از دوره زمانیای که قادر مطلق از رهگذر قوانین کلی ماده و حرکت آن را تعیین کرده است، به قلمرو خاص او تجاوز کردهام.
یک تار مو، یک مگس، یک حشره، قادر است که این موجود با قدرت را، که زندگیاش از چنین اهمیتی برخوردار است، نابود سازد. آیا این بیعقلی است که فرض کنیم دوراندیشی انسان قانوناً میتواند آنچه را که به چنین علل بیاهمیتی وابستگی دارد از میان ببرد؟
این جنایتی از جانب من نیست که رود نیل یا دانوب را از مسیر خود منحرف کنم، اگر که قادر به انجام چنین کاری باشم؛ پس کجای این کار جنایت است که چند قطره از خونم را از مسیر طبیعی خود منحرف سازم؟!
دیوید هیوم، درباره خودکشی
هیچ بازخوردی "درباره خودکشی"
ارسال یک نظر