این وبلاگ به wordpress.com منتقل شده است.

آدرس جدید

alibroujerdi.wordpress.com

سهراب

تگها : ،
{ ارسال شده در توسط علی بروجردی }

كفش‌هایم كو؟
چه كسی بود صدا زد: سهراب؟
آشنا بود صدا مثل هوا با تن برگ
مادرم در خواب است
ومنوچهر و پروانه، و شاید همه‌ی مردم شهر
شب خرداد به آرامی یك مرثیه از روی سر ثانیه‌ها می‌گذرد
و نسیمی خنك از حاشیه‌ی سبز پتو خواب مرا می‌روبد
بوی هجرت می‌آید
بالش من پر آواز پر چلچله‌هاست
صبح خواهد شد
و به این كاسه‌ی آب
آسمان هجرت خواهد كرد
باید امشب بروم
من كه از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت كردم
حرفی از جنس زمان نشنیدم
كسی از دیدن یك باغچه مجذوب نشد
هیچكس زاغچه ای را سر یك مزرعه جدی نگرفت
من به اندازه یك ابر دلم می‌گیرد
وقتی از پنجره می‌بینم حوری
دختر بالغ همسایه، پای كمیاب ترین نارونِ روی زمین
فقه می‌خواند
چیزهایی هم هست، لحظه‌هایی پر اوج
مثلاً شاعره‌ای را دیدم
آنچنان محو تماشای فضا بود كه در چشمانش
آسمان تخم گذاشت
و شبی در شب‌ها
مردی از من پرسید
تا طلوع انگور، چند ساعت راه است؟
باید امشب بروم
باید امشب چمدانی را كه به اندازه پیراهن تنهایی من جا دارد، بردارم
و به سمتی بروم
كه درختان حماسی پیداست
رو به آن وسعت بی واژه كه همواره مرا می‌خواند
یك نفر باز صدا شد: سهراب!
كفش‌هایم كو؟

ندای آغاز – سهراب سپهری


سهراب سپهری شاعر و نقاش در 15 مهر 1307 در کاشان به دنیا آمد. وی از مهمترین شاعران معاصر ایران است که اشعارش به زبان‌های بسیاری ترجمه شده است. سهراب در اول اردیبهشت 1359 در تهران به دلیل سرطان خون در گذشت.

Sohrab[1]

وب‌سایت رسمی

زندگی نامه

Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other ::

هیچ بازخوردی "سهراب"

ارسال یک نظر